۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

ملت ها این گونه نابود می شوند...

«ملت ها این گونه نابود می شوند که نخست حافظه شان را از آن ها می دزدند، کتاب هایشان را تباه می کنند، دانش شان را تباه می کنند، و تاریخ شان را نیز. و بعد کسی می آید و کتاب های دیگری می نویسد، و دانش و آموزش دیگری به آن ها می دهد، و تاریخ دیگری را جعل می کند.» این جملات را ایوان کلیما در کتاب روح پراگ از قول میلان کوندرا در کتاب خنده و فراموشی نقل کرده است. سپس میلان کوندرا در ادامه در همان کتاب عباراتی را نقل می کند که که ایوان کلیما آن ها را الهام بخش خود می داند و می گوید: «او رئیس جمهوری را که تجسم نظام کمونیستی بود رئیس جمهور فراموشی خواند. ملتی که رهبریش به دست رئیس جمهور فراموشی است با سر به سوی مرگ می تازد. و آن چه در مورد ملت ها مصداق دارد در مورد افراد هم، یعنی در مورد تک تک ما، صادق است. اگر ما حافظه مان را از دست بدهیم، خودمان را از دست داده ایم. فراموشی یکی از نشانه های مرگ است. وقتی حافظه نداری دیگر اصلا انسان نیستی.»

پ.ن.: بخشی از حافظه ی تاریخی ملت ما را پاک کرده اند. تاریخی که ملت ما به یاد دارند یا از سی چهل سال پیش تا کنون است یا مال بیش از هزار و چهار صد سال قبل. کم تر کسی تاریخ مشروطه را به یاد می آورد یا می داند که میرزا کوچک خان جنگلی که بود. و کسانی در حال بازنویسی تاریخ به میل خود هستند که در آن میرزا یک نیروی مذهبی و جمهوری دموکراتیک آذربایجان تلاشی برای ایجاد حکومت دینی است، و پیروزی جنبش مشروطه کار مدرس بود، و مصدق خائن و کاشانی رهبر راستی جنبش ملی کردن صنعت نفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر