۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

نمایش در پشت پرده

تمام قضایا بودار است. برخی از چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب به سرعت پس از انتخابات بازداشت می‌شوند. برخی هم مدتی بعد دستگیر می‌شوند. برخی از کسانی که می‌شناسیم‌شان و در سیاست چندان هم سرشناس نیستند، دستگیر شدند. برخی هم که در اعتراضات خیابانی دستگیر شدند.
شاید اتهامی که تندروهای مذهبی به برخی سران اصلاح‌طلب می‌زنند درست باشد و آن‌ها از قبل شکست در برابر رقیب ناجوان‌مردانه قدرت‌مند خود را می‌دانستند و به همین دلیل از پتانسیل‌های موجود برای ایجاد جو بی‌اعتمادی به انتخابات استفاده کردند. شاید کسانی چون عطریانفر، بهزاد نبوی، محتشمی‌پور و دیگران این حربه‌ی سیاسی را به راه انداخته باشند. اما حتی اگر همه‌ی این‌ها هم درست باشد، چیزی از بو‌دار بودن ماجرا کم نمی‌کند.
اعترافات احمقانه و مشوش ابطحی و عطریانفر که سر و ته ندارد و تازه خبرگذاری فارس و ایسنا هم مجبور به سانسور و دست‌برد در متن آن می‌شوند و همان صدا و سیما سانسورچی مجبور می‌شود فقط بخشی از آن را پخش کند، سرکوب وحشیانه، سانسور خبری، پارازیت، فیلتر سایت‌هایی که سال‌ها از مهلکه‌ی فیلتر گذر کرده بودند، بستن روزنامه‌ها به دلیل خبری که هنوز چاپ نشده است، وزارت کشوری که توانایی اثبات درستی انتخابات را ندارد و عزل‌های عجیب در کابینه همگی بر این دلالت دارند که تمامی مسائل پیش آمده در روزهای اخیر بسیار بودار است. یعنی در بین دست‌اندرکاران دادگاه عجیب و غریب معترضین، آیا یک نفر پیدا نمی‌شود که یک دادخواست بنویسد که بگنجد و حداقل گروهی از معترضین رو اغناء کند؟
دکتر نیلی فراری است. دکتر نیلی چرا؟ چرا باید به دو همکار دکتر نیلی فشار بیاورند که جای دکتر نیلی را لو دهند؟ اصلن دکتر نیلی چه خلافی ممکن است کرده باشد؟ چرا حامد قدوسی امسال ایران نیامد؟ چرا بسیاری از کسانی که می‌شناختیم‌شان یا دستگیر شده‌اند یا دوستانی دارند که دستگیر شده‌اند؟ اصلن دکتر نیلی از کجا می‌دانست که برای دستگیری او سراغ‌ش خواهند آمد؟ یا حامد قدوسی با چه علمی سخن‌رانی‌هایش را در ایران تمامن لغو کرد؟ این‌ها و خیلی از کسانی که هنوز دلیل دستگیری‌شان معلوم نیست، همگی یک ویژگی مشترک داشتند. همگی از قدرت استدلال و روشن‌گری به‌علاوه‌ی قدرت بیان و تاثیر‌گذاری زیادی برخوردار بودند و مخاطبین زیادی نیز سخنان و استدلالات‌شان را دنبال می‌کردند. آیا دلیل حساسیت روی این افراد همین است؟
قضایا بسیار بودار است و فراتر از تقلب در انتخابات و زیاده خواهی یک رئیس دولت است. گویا گروهی قصد تمامیت خواهی دارند. اما صبر هم ندارند این جماعت تمامیت خواه. می‌خواهند تمام کسانی که تمامیت‌خواهی‌شان را به خطر می‌اندازند را دستگیر کنند.  اما نمی‌توانند همه را دستگیر کنند.  پس از هر دسته و گروهی کسانی را دستگیر می‌کنند. خود می‌دانند که این دسته از رای خود بر نخواهند گشت. پس اعترافی از آن‌ها می‌گیرند و به سفها که کم هم نیستند نشان می‌دهند تا بتوانند حداقل سفها را راضی نگه دارند. اعتراف وبلاگ نویسانی به نمایندگی از وبلاگ‌نویسان سفیهان را راضی می‌کند که عده‌ای از دشمنان پول می‌گرفتند تا با وبلاگ نویسی به نظام ضربه بزنند. نمایندگانی هم از روزنامه‌ نگارها می‌گیرند تا نشان دهند که خبرنگاران مخالف هم با دشمن هم‌کاری می‌کردند. عده‌ای هم از کارمندان سفارت‌های خارجی برای نشان دادن دست داشتن دشمن در اعتراضات نیاز دارند. یک خارجی دم دستی هم بد نیست. اصلاح‌طلبان هم که اعتراف‌شان معلوم است به چه دردی می‌خورد. این وسط برای سوزناک کردن دادگاه، عده‌ای مردم عادی که به جو‌گیر و تحریک شدن از طرف مظنونین اصلی اعتراف می‌کنند نیز چاشنی خوبی است. فقط می‌ماند یک دانشمند مهم که سال‌ها به عنوان تکنو‌کرات در سلسله‌ مراتب اداری نیز خدمت کرده باشد و مرتب هم از سیاست‌های آب‌گوشتی دولت نهم انتقاد. شاید بد نباشد چند شاعر و نویسنده و کارگردان و هنرپیشه هم از بین مخالفین به آن‌ها افزود. اما نه دیگر شاید سفیه‌ترین‌ها هم باور نکنند که خانم معتمدآریا و مجید مجیدی برانداز مخملی بوده‌اند. این به اعتبار دادگاه لطمه می‌زند. نیلی را کسی از عوام نمی‌شناسد.
این دادگاه تشریفاتی و این نمایش وقیحانه، تنها برای سلب اعتماد ساده‌لوحان (که متاسفانه در جامعه‌ی ما کم نیستند) طراحی شده است، یک پروپاگاندای تمام عیار. ریختن آبروی افرادی که خار چشم تمامیت‌خواهی بوده اند و هستند و البته خواهند بود، تنها برای حفظ آرامش کسانی است که به وضع موجود اعتراضی ندارند و سر در لاک خود فروبرده‌اند. 
طراحان پشت پرده‌ی این نمایش شبانه‌روز مشغول کنارهم گذاشتن اجزای آن هستند. می‌دانند چیز‌های زیادی از قلم خواهد افتاد. اما مخاطب‌شان آن‌ها را هیچ‌گاه نخواهد فهمید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر