۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

کتاب خنده و فراموشی

"کتاب خنده و فراموشی" نوشته‌ی میلان کوندرا داستانی است از دوران کمونیسم در چکسلواکی. کتابی که سعی دارد نحوه‌ی حکومت کمونیسم بر چکسلواکی را به چالش بکشد. میرک(Mirek) شخصیت این داستان اعتقاد دارد که ستیز به قدرت ستیز حافظه با فراموشی است و سعی می‌کند با ثبت رویدادها و وقایع تاریخی خاطرات را زنده نگه دارد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «قتل عام خونین بنگلادش به سرعت خاطره‌ی هجوم روس‌ها به چکسلواکی را فروپوشاند، قتل آلنده ناله‌های بنگلادش را محو کرد، جنگ صحرای سینا باعث شد مردم آلنده را فراموش کنند، کشتار عمومی در کامبوج صحرای سینا را از ذهن مردم زدود، و غیره و غیره و قص علی هذا تا این که سرانجام همگان می‌گذارند همه چیز از یاد برود.»
از سال 1357 هجری شمسی، رویدادهای زیادی رخ داده است. قتل‌ها، اعدام‌ها، فرارها، دادگاه‌های فرمایشی، حذف انقلابیون و غیره و غیره و قص علی هذا همگی از ذهن بخش زیادی از جامعه‌ی ما حذف شده است. یادآوری این تاریخ باعث زنده ماندن روح حقیقت خواهد بود و نشان خواهد داد که رهبر فعلی جمهوری اسلامی سیگار می‌کشیده است. رهبر قبلی هم چه حرف‌های متناقضی در طول حیاتش بر زبان رانده که برخی از آن‌ها در آرشیو صدا و سیما خاک می‌خورند. کسانی بودند که می‌کشتند و اکنون خود کشته شدند. چه فرزندانی از انقلاب که خورده نشدند[۱]. سیر حوادث بعد از 1357 نشان خواهد داد که چه شد که انقلابی که بشارت آزادی بود به حکومت دیکتاتوری تبدیل شد.
در کتاب میلان کوندرا به خوبی در مورد انقلاب کمونیستی چکسلواکی و انقلاب ضد کمونیستی آن صحبت می‌کند و نظریه‌ی خود را در باب چگونگی شکل‌گیری یک دیکتاتور از یک انقلاب آرمان‌گرایانه به روشنی ارائه می‌دهد.
[۱] اشاره دارد به این جمله‌ی معروف که انقلاب فرزندان خود را می‌خورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر